فرارودی

دانشنامه آزاد فارسی

فَرارودی
(یا: ماوراءالنهری) گویش منطقة ماوراءالنهر واقع در میان رود جیحون و سیحون در قسمت شمال جیحون که شامل شهرهایی همچون سمرقند، بخارا، خجند و ترفد می شود که مردمش به گویش بسیار نزدیک به خراسانی سخن می گویند. تغییر و تبدیل آوایی در فرارودی از این قرار است: تبدیل /e/ پایانی به a در بسیاری از واژه ها که به کسره ختم می شوند مانند pumba «پنبه»، تبدیل /o/ به /a/ در baland «بُلند»، aftandan «انداختن» تبدیل /b/ به /v/ در kayvani «کدبانو»؛ تبدیل /f/ و /b/ به /p/ در guspand «گوسفند/ گوسبند»، gap «گب/ سخن»، جابه جایی (قلب) در pahriz «پرهیز». از نشانه های صفت نسبی -ina است که بعد از اسم می آید: mardina «مذکر»، zardine «زرده»، sabzina «سبزه/ سبزه روی» و نیز -in در sofalin «سفالی». برای ساختن حاصل مصدر از -gi استفاده می شود: davangi «ورغلنبیدگی/ برجستگی». در فرارودی گاهی از فعل متعدی به مفهوم فعل لازم استفاده می شود: نیز از اسم، فعل می سازند: sabzidan «سبز شدن»، varamidan «ورم کردن» ضمایر اشاره U «آن» و i «این» است. نشانة مصدری -an پایانی است. aftandan «انداختن/ افکندن»، برخی از واژگان فرارودی: sirpul «ثروتمند، پرپول»، sirzamin «ملاک/زینداربزرگ».
50010800

پیشنهاد کاربران

واژه فرارود
معنی فرارود ( به فارسی تاجیکی: Фароруд ) ( به عربی: ماوَراء النَّهْر ) به سرزمینی گفته می شود که در میان دو رود آمودریا و سیردریا جای دارد. در واقع معنی اصلی آن، آن سوی رود آموی ( جیحون یا آمودریا ) است. این سرزمین بخشی از آسیای میانه است.
...
[مشاهده متن کامل]

این سرزمین در دوران هخامنشیان جزو ساتراپی سغد بوده است.
نام
نام این منطقه در فارسی باستان �پردری� و در پهلوی �فرارود� بود. در سده اول هجری فاتحان عرب این منطقه را ماوراء النهر نام نهادند. فردوسی در مورد این تغییر نام می سراید:
اگر پهلوانی ندانی زبان فرارود را ماور النهر خوان
فرارودان
شهرها
برخی از شهرهای این سرزمین عبارت اند از:
سمرقند، بخارا، چاچ ( تاشکند ) ، نخشب ( نَسَف یا قـَرشی ) ، تِرمِذ، خیوه، شهر سبز ( کَش ) ، اندگان ( اندیجان ) ، جیزّخ ( دَیزَک یا دِزَک ) ، خوقند ( قوقان ) ، کاث ( ویرانه های این شهر نزدیک شهر بیرونی در استان قره قالپاقستان است. ) و نمنگان در ازبکستان کنونی
خجند، کولاب، اِستَرَوشن ( اُراتپه یا اسروشنه ) ، پنجکنت ( زادگاه رودکی ) ، دوشنبه، قُرغان تپه در تاجیکستان کنونی
یسی ( حضرت ترکستان ) ، تراز و پاراب ( اُترار ) ، اسپیجاب ( سیرام در نزدیکی شیمکنت ) در قزاقستان کنونی
اوش، بلاساغون و اوزگند در قرقیزستان کنونی.
منابع
↑ * فروزانی، سید ابوالقاسم. ضرورت ها و هدف های ترویج فرهنگ ایرانی در عهد سامانیان. . آموزش تاریخ، ش. شماره ۲ ( زمستان ۱۳۸۴ ) : ص ۳۱.
شاهنامه - حکیم ابوالقاسم فردوسی
لغت نامه - دهخدا
پرنیان و حریر و ابریشم - میرزا شکورزاده

بپرس