فراخواندن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. دعوت کردن.
مترادف ها
جمع شدن، فرا خواندن، جمع اوری کردن
احضار کردن، طلبیدن، فرا خواندن، فراخواستن، احضار قانونی کردن
احضار کردن، بیرون کشیدن، بر گرداندن، فرا خواندن
احضار کردن، خواستن، ملقب کردن، صدا زدن، نامیدن، فرا خواندن، خواندن
اماده کردن، طرح کردن، فرا خواندن، از بشکه ریختن
بیاد اوردن، فرا خواندن، بخاطر آوردن، معزول کردن
فارسی به عربی
نداء
پیشنهاد کاربران
پیش خواندن. [ خوا / خا دَ] ( مص مرکب ) دعوت کردن که نزدیک آید. بحضور طلبیدن. پیش خواستن. بنزدیک خود خواستن. گفتن که نزدیک آید پیش. طلبیدن. احضار کردن. نزدیک طلبیدن :
پر اندیشه دل گیو را پیش خواند
وزآن خواب چندی سخنها براند.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
نهاد از بر نامه بر مهر خویش
همانگه فرستاده را خواند پیش.
فردوسی.
فرستاده زال را پیش خواند
ز هر گونه با او سخنها براند.
فردوسی.
نویسنده خامه را خواند پیش
ز خاقان فراوان سخن راند پیش.
فردوسی.
که را گویم این درد و تیمار خویش
که را خوانم اکنون بجای تو پیش.
فردوسی.
فرستاده شاه را پیش خواند
فراوان سخن ها بخوبی براند.
فردوسی.
جهاندیده جاماسب را پیش خواند
وز اختر فراوان سخنها براند.
فردوسی.
گسی کرد و بر گاه تنها بماند
سیاوش و سودابه را پیش خواند.
فردوسی.
سپهدار پس گیو را پیش خواند
همه گفته شاه با او براند.
فردوسی.
سبک مرد بهرام را پیش خواند
وزآن نامدارانش برتر نشاند.
فردوسی.
دبیر نویسنده را پیش خواند
ز هر در سخنها فراوان براند.
فردوسی.
تهمتن زمانی به ره بر بماند
زواره ، فرامرز را پیش خواند.
فردوسی.
ازین کار او در شگفتی بماند
جهاندیدگان را همه پیش خواند.
فردوسی.
ببست و نوشت از برش نام خویش
فرستادگان را بخواندند پیش.
فردوسی.
بگفت این و بهرام را پیش خواند
بسی داستان دلیران براند.
فردوسی.
ازآن جادویی در شگفتی بماند
فرستاد و گستهم را پیش خواند.
فردوسی.
چو خسرو چنان دید بر پل بماند
جهاندیده گستهم را پیش خواند.
فردوسی.
گرانمایه سیندخت را پیش خواند
بسی خوب گفتار با وی براند.
فردوسی.
مرا هر زمان پیش خوانی و هر گه
که پیش تو آیم ز پیشم برانی.
منوچهری.
این نامه چون نبشته آمد خیلتاش را پیش بخواند. ( تاریخ بیهقی ) . چون پیش ابراهیم شدند برخاست و ایشان را پیش خود خواند و با همدیگر بنشستند. ( قصص الانبیاء ص 57 ) .
سپاه آرمیدند بر جای خویش
همان شب مهان را بخواندند پیش.
اسدی.
چون سلطان فرود آمد پسرک را پیش خواند. ( نوروزنامه ) .
نوازش کنانش ملک پیش خواند
ملک وار بر کرسی زر نشاند.
نظامی.
پر اندیشه دل گیو را پیش خواند
وزآن خواب چندی سخنها براند.
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی.
نهاد از بر نامه بر مهر خویش
همانگه فرستاده را خواند پیش.
فردوسی.
فرستاده زال را پیش خواند
ز هر گونه با او سخنها براند.
فردوسی.
نویسنده خامه را خواند پیش
ز خاقان فراوان سخن راند پیش.
فردوسی.
که را گویم این درد و تیمار خویش
که را خوانم اکنون بجای تو پیش.
فردوسی.
فرستاده شاه را پیش خواند
فراوان سخن ها بخوبی براند.
فردوسی.
جهاندیده جاماسب را پیش خواند
وز اختر فراوان سخنها براند.
فردوسی.
گسی کرد و بر گاه تنها بماند
سیاوش و سودابه را پیش خواند.
فردوسی.
سپهدار پس گیو را پیش خواند
همه گفته شاه با او براند.
فردوسی.
سبک مرد بهرام را پیش خواند
وزآن نامدارانش برتر نشاند.
فردوسی.
دبیر نویسنده را پیش خواند
ز هر در سخنها فراوان براند.
فردوسی.
تهمتن زمانی به ره بر بماند
زواره ، فرامرز را پیش خواند.
فردوسی.
ازین کار او در شگفتی بماند
جهاندیدگان را همه پیش خواند.
فردوسی.
ببست و نوشت از برش نام خویش
فرستادگان را بخواندند پیش.
فردوسی.
بگفت این و بهرام را پیش خواند
بسی داستان دلیران براند.
فردوسی.
ازآن جادویی در شگفتی بماند
فرستاد و گستهم را پیش خواند.
فردوسی.
چو خسرو چنان دید بر پل بماند
جهاندیده گستهم را پیش خواند.
فردوسی.
گرانمایه سیندخت را پیش خواند
بسی خوب گفتار با وی براند.
فردوسی.
مرا هر زمان پیش خوانی و هر گه
که پیش تو آیم ز پیشم برانی.
منوچهری.
این نامه چون نبشته آمد خیلتاش را پیش بخواند. ( تاریخ بیهقی ) . چون پیش ابراهیم شدند برخاست و ایشان را پیش خود خواند و با همدیگر بنشستند. ( قصص الانبیاء ص 57 ) .
سپاه آرمیدند بر جای خویش
همان شب مهان را بخواندند پیش.
اسدی.
چون سلطان فرود آمد پسرک را پیش خواند. ( نوروزنامه ) .
نوازش کنانش ملک پیش خواند
ملک وار بر کرسی زر نشاند.
نظامی.
فراخواندن: معادل فرا خواندن در ترکی " سَسْلَمَک " می باشد . شهریار گفته است :
محرم دیر ، خانم زینب عزاسی
بیزی سَسْلیر حسینین کربلاسی
ترجمه : ماه محرم است و این ماه به عزای حضرت زینب تعلق دارد . در این ماه از پس سالها ما را همچنان کربلای حسین ( ع ) فرا می خواند .
... [مشاهده متن کامل]
( کلیات اشعار ترکی شهریار ، تهران ، انتشارات نگاه ، 1386 ص 185 . )
محرم دیر ، خانم زینب عزاسی
بیزی سَسْلیر حسینین کربلاسی
ترجمه : ماه محرم است و این ماه به عزای حضرت زینب تعلق دارد . در این ماه از پس سالها ما را همچنان کربلای حسین ( ع ) فرا می خواند .
... [مشاهده متن کامل]
( کلیات اشعار ترکی شهریار ، تهران ، انتشارات نگاه ، 1386 ص 185 . )
دعوت کردن کسی
دعوت کردن مجدد
استدعا
چیزی یا کسی را احضار کردن
احضار چیزی یا کسی
معادل پارسی دعوت کردن