فراخ گردیدن

لغت نامه دهخدا

فراخ گردیدن. [ ف َ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) گشاد شدن. فراخ شدن. رجوع به فراخ شدن و فراخ گشتن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس