فراخ شدن
معنی انگلیسی:
dilate, yawn
لغت نامه دهخدا
فراخ شدن. [ ف َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) اتساع. ( مصادر اللغه زوزنی )( منتهی الارب ) ( آنندراج ). انفساح. اندماج. ( تاج المصادر بیهقی ). || آسان شدن کار :
بر اهل خراسان فراخ شد کار
امروز که ابلیس میزبان است.ناصرخسرو.
رجوع به فراخ شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - گشاده شدن اتساع ۲ - آسان شدن کار .