فراخ خو

لغت نامه دهخدا

فراخ خو. [ ف َ ] ( ص مرکب ) واسعالذراع. ( منتهی الارب ). خوشخو. بردبار. فراخ حوصله. رجوع به فراخ حوصله شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس