فراخ بوم

لغت نامه دهخدا

فراخ بوم. [ ف َ ] ( ص مرکب ) زمین و دشت پهناور : موضعی خوش و فراخ بوم و بسیارنعمت ازبهر ایشان اختیار کرده ام. ( ترجمه تاریخ قم ص 250 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) زمین و دشت پهناور .

فرهنگ عمید

زمین یا دشت پهناور.

پیشنهاد کاربران

بپرس