فراخ بر

لغت نامه دهخدا

فراخ بر. [ ف َ ب َ ] ( ص مرکب ) فراخ سینه. ( ناظم الاطباء ). دارای سینه ٔپهن و خوش اندام : عبدالملک مردی بود سپیدروی و فراخ بر و میانه بالا. ( مجمل التواریخ و القصص ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) دارای سینه پهن و خوش اندام فراخ سینه پهن سینه .

فرهنگ معین

( ~ . بَ ) (ص مر. ) فراخ سینه ، پهن - سینه .

فرهنگ عمید

فراخ سینه، آن که سینۀ پهن دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس