فراخ بال. [ ف َ ] ( ص مرکب ) دست باز. کریم و بخشنده. فراخ آستین : فراخبال کند عدل تنگ قافیه راچنانکه چرخ ردیف دوام او زیبد.خاقانی.رجوع به فراخ آستین شود.فراخ بال. [ ف َ ] ( ص مرکب ) آسوده خاطر. ( ناظم الاطباء ).