فرااوردن

لغت نامه دهخدا

( فراآوردن ) فراآوردن. [ ف َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) فرآوردن. حاصل کردن. ساختن. رجوع به فرا شود.

فرهنگ فارسی

( فرا آوردن ) ( مصدر ) حاصل کردن فرا آوردن .

فرهنگ معین

( فرا آوردن ) ( ~ . وَ یا وُ دَ ) (مص م . ) ۱ - به دست آوردن . ۲ - ساختن .

فرهنگ عمید

( فراآوردن ) حاصل کردن، ساختن.

مترادف ها

reproduce (فعل)
تکثیر کردن، دوباره ساختن، چاپ کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، باز عمل آوردن

پیشنهاد کاربران

فرا آوردن: بدست آوردن طی فرایند تولید و آماده سازی برای نگهداری و مصرف
برداشتن، بلند کردن، بالا آوردن
به چنگ آوردن، تحصیل کردن،
نزدیک آوردن ، در کنار آوردن، پیش آوردن
سر فرا گوش من آورد و به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من یادت هست
فراآوردن : پیش آوردن ، بلند کردن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 442 ) .