فرااخلاق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] این مقاله نوشتاری موجز در زمینه مکاتب و نظریات مهمی است که در حیطه فرااخلاق مطرحند و هدف عمده آن، ارائه تصویری روشن از جایگاه هر یک از این نظریات است. مباحث عمده فرااخلاقی به چهار بخش معناشناختی، معرفت شناختی، وجودشناختی و روان شناختی تقسیم شده اند. در بخش مسائل معناشناختی، اقسام «نظریات توصیفی» و «غیر توصیفی» فرااخلاق مطرح گردیده اند. در بخش مسائل معرفت شناختی، به طرح دو مکتب «شناخت گرایی» و «غیر شناخت گرایی اخلاقی» و در بخش مسائل وجودشناختی، به دیدگاه های «واقع گرایانه» و «غیر واقع گرایانه» در اخلاق پرداخته شده است. «رابطه الزام و انگیزش اخلاقی» و «مبحث آزادی اراده»، دو مبحث عمده ای هستند که در حیطه مسائل روان شناختی مورد بررسی قرار گرفته اند. در پایان، در قالب بررسی دو مکتب «واقع گرایی» و «غیر شناخت گرایی» و تقابل این دو با یکدیگر، جمع بندی کلی از مطالب صورت گرفته است.
تفکر در باب شان اندیشه اخلاقی را «فرااخلاق» (Meta ethics) می گویند. این بخش، یکی از بخش های عمده حوزه گسترده فلسفه اخلاق است. می توان گفت: «فرا اخلاق» نوعی بررسی فلسفی در باب ماهیت، معقولیت و منزلت نظام ها، معیارها و اصول اخلاقی است که محتوای آن ها را در نظر نمی گیرد. به همین دلیل است که به فرااخلاق «اخلاق درجه دوم» نیز می گویند. در مقابل، نظریات «اخلاق هنجاری» (Normative ethics) که خود گزاره هایی اخلاقی هستند، «اخلاق درجه اول» نامیده می شوند.
David Copp، "Meta ethics"، Encyclopedia of Ethics، ed: Lawrence c. Becker، ص۷۹۰.
بحث معناشناختی به دنبال تبیین معنای مفاهیم اخلاقی است که در گزاره های اخلاقی به کار می روند. هم مفاهیمی که موضوع جملات اخلاقی اند مثل مفاهیم راست گویی، دروغ گویی، ظلم، احسان، شجاعت و غیره که عموما از افعال اختیاری آدمی یا وصفی از اوصاف درونی او هستند و هم مفاهیمی که در محمول قرار می گیرند که عمدتا هفت مفهوم خوب، بد، درست، نادرست، باید، نباید و وظیفه است. البته بیشتر توجه مباحث فرااخلاق به تبیین مفاهیمی است که در محمول قرار می گیرند مانند بررسی از این که مفهوم خوب چه نوع مفهومی است؛ مثلا آیا می توان خوب را به لذت تعریف کرد یا این که این مفهوم مفهومی شهودی و غیر قابل تعریف است. در واقع این بخش به دنبال پاسخ به پرسش هایی از قبیل آن است که آیا مفاهیم اخلاقی معنایی توصیفی دارند یا توصیه ای؟ آیا مفاهیم اخلاقی تعریف پذیرند یا نه؟ همچنین مفاهیمی مانند عدالت، ظلم، آزادی که مستقیما از مفاهیم اخلاقی به شمار نمی آیند چه معنایی دارند؟ مفاهیمی که پیش فرض اخلاقیات هستند مانند مفاهیم تصمیم، میل، اختیار و انگیزه در چه معنا یا معانی ای به کار می روند؟
← توصیفی
در حیطه مسائل معرفت شناختی، بحث بر سر امکان حصول شناخت اخلاقی یا عدم آن است. مدافعان امکان شناخت اخلاقی، «شناخت گرا» نامیده می شوند. موضع دیگری که قابل بررسی است، دیدگاه «غیرشناخت گرایی» است. تفاوت میان «شناخت گرایی» (Cognitivism) و «غیر شناخت گرایی» (Non cognitivism) با توسّل به تمایز میان دو الگوی اظهارات شناختی و غیرشناختی قابل تشخیص است. الگوی اظهارات شناختی، باورها (Beliefs) هستند و الگوی اظهارات غیرشناختی، آرزوها و امیال.
"Moral realism، ۱"، Routedge Encyclopedia of philosophy.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس