فدسی. [ ف ُ ] ( ص نسبی ) ازهری گوید: در خلصاء مغاکی دیدم که به فدسی معروف بود و نمیدانم نسبت آن به چه بود. در تاج آمده است : فدسی برای این گفته اند که مغاک مزبور پر از عنکبوت و مهجور بود و چوپانان بندرت در آن میرفتند. ضبط آن را فِدَسی که نسبت به جمع فدس است نیز آورده اند. ( از اقرب الموارد ). فدسی. [ ف َ دَ سی ی ] ( ص نسبی ) مرد ناشناخته نسبت. ( منتهی الارب ).