پای بیرون منه از پایگه دعوی خویش
تا نیاری به در کون ِ فراخت فدرنگ.
خطیری ( از لغت فرس ).
|| چوبی که دقاقان جامه بدان کوبند و در خانه ها زنان به رخت و پوشیدنی و غیره زنند و تاه کنند و آن را جندره و رختمال خوانند. || کنایه از قرمساق و دیوث هم هست. || به زبان ماوراءالنهر خوردنی و طعامی باشدکه در دستمالی بسته از جایی به جایی برند. || دستور. ( برهان ).