فدرال

/federAl/

معنی انگلیسی:
federal

لغت نامه دهخدا

فدرال. [ ف ِ دِ ] ( فرانسوی ، ص ) مؤتلف. ( وبستر ). هم عهد. متحد. ( حییم ). || حکومتی که از چند بخش کشوری تشکیل گردد و این قسمتها از یک دولت مرکزی متابعت کنند. || پیمانی. ( حییم ). || اتحادی. ( حییم ).

فرهنگ فارسی

اتحادی، مربوطبه اتحادایالات، مربوطبه دول متحده
( صفت ) مربوط به فدراسیون وابسته باتحاد دول یا ایالات متحده .

فرهنگ معین

(فِ دِ ) [ فر. ] (ص . ) نوعی حکومت مرکب از دولت های مستقل ایالتی و یک دولت مرکزی که توسط مردم همة ایالت ها انتخاب می شود.

فرهنگ عمید

ویژگی حکومتی که به صورت اتحادیه ای از ایالات خودگردان اداره می شود.

مترادف ها

federal (صفت)
فدرال، ائتلافی، اتحادی

پیشنهاد کاربران

فدرالیسم
( به انگلیسی: Federalism ) شیوه ای از حکومت است که یک دولت عمومی ( دولت مرکزی یا فدرال )
را
با دولت های منطقه ای ( دولت های استانی، ایالتی، کانتونی، سرزمینی یا سایر واحدهای فرعی )
در یک سیستم سیاسی واحد ترکیب می کند
و قدرت ها را بین این دو تقسیم می کند.
در یک کشوری که هر استان آن یک دولت مستقل باقوانین خودش و وابسته و زیر نظر دولت مرکزی باشد، و بودجه هر ایالتی جداگانه داده میشود و فرماندار مقام عالی اداره آن ایالت محسوب میشود
معادل فارسی: دولت مرکزی، ائتلافی
توضیحات: یک کشور یا سیستم حکومتی فدرال [= دولت مرکزی] متشکل از گروهی از ایالت ها است که امور خود را کنترل می کنند، اما همچنین توسط یک دولت ملی کنترل می شوند که در مورد امور خارجی، دفاعی و غیره تصمیم گیری می کند.
دولت های منتخب مستقل وخودگردان که از یک دولت مرکزی منتخب مردم تبعیت می نماید.
دولتهای متحد وهم پیمان
هم پیمان

بپرس