فخیری. [ ف ِخ ْ خی را ] ( ع مص ) نازیدن. نازیدن به خوی نیکو. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || افزون داشتن کسی را بر کسی در فخر. ( منتهی الارب ). || مباهات به مناقب و مکارم و حسب و نسب و جز آن ، چه در خود و چه در پدران خود. ( اقرب الموارد ). فخر. فخار. فخارة. فخیراء. رجوع به فخر شود.