فخسفنا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
خسف (۸ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)

«خسف» به معنای فرو رفتن و پنهان گشتن در زمین است.
فرو رفتن و فرو بردن. «خسفةاللّه و خسف هو» خدا او را به زمین فرو برد و او به زمین فرو رفت (راغب) در مجمع می‏گوید «خسف اللّه به الارض» خدا او را از زمین نا پدید کرد علی هذا به ماه گرفتن از آن جهت خسوف گویند که نور ماه در نظر بیننده غائب و زائل می‏شود. در حدیث آمده که امام کاظم علیه السلام فرمود: چون ابراهیم پسر رس‏ول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فوت کرد، در فوت وی سه سنت (دستور و حکم) بر قرار شد یکی آنکه چون او مرد آفتاب گرفت، مردم گفتند: در اثر فوت فرزند رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آفتاب گرفت. حضرت به منبر تشریف برد و خدا را حمد و ثنا گفت پس از آن فرمود: «اَیُّها النّاسُ اِنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ آیَتانِ مِنْ آیاتِ اللّهِ،تَجْرِیانِ بِاَمْرِهِ،مُطیعانِ لَهُ، لا تَنْکَسِفانِ لِمَوْتِ اَحَدٍ وَلا لِحَیاتِهِ، فَاِذا انْکَسَفَتا اَوْ واحِدَةٌ مِنْهُما فَصَلُّ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلّی بِالنّاسِ صَلاةَ الْکُسُوفِ» (وسائل ابواب صلاة الکسوف باب 1). ظاهراً به گرفتن افتاب و ماه از باب تغلیب کسوف اطلاق شده چنانکه در نهایه و مفردات حدیثی نقل است که در آن به هر دو از باب تغلیب خسوف اطلاق گردیده است. * قارون و خانه‏اش را به زمین فرو بردیم... اگر خدا بر ما منّت نمی‏گذاشت ما را نیز فرو می‏برد. * ، ، . چون به موجب آفتاب خاموش شود نور ماه ناپدید می‏گرد و ماه می‏گیرد و غیر مدئی می‏شود و شاید از «جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» منظور پیوستن ماه به آفتاب باشد آن وقت این آیه بیان «خَسَفَ الْقَمَرُ» است یعنی ماه در آفتاب ناپدید می‏گردد. ناگفته نماند: تصوّر فرو رفتن در زمین که قارون بدان دچار شد و کفّار با آن تهدید شده‏اند، بسیار طبیعی و آسان است زمین به دستور خدا زلزله می‏کند و در اثر آن دهان گشوده هر چه را خدا خواست در خود فرو می‏برد. این مادّه در قرآن مجید مجموعاً هشت بار به کار رفته و فقط با «باء» متعدی شده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس