فخر خلخالی

لغت نامه دهخدا

فخر خلخالی. [ ف َ رِ خ َ ] ( اِخ ) ( مولانا... ) از فرزندان مشایخ کبار خلخال. به شرف و نسب آراسته و به زیور طبع سلیم پیراسته. و طبع نظم نیکو دارد. این غزل از اوست :
خواهم از عشق بتی شیفته و زار شوی
تا ز حال من دیوانه خبردار شوی
تا کی ای غنچه بشکفته به رغم من زار
همچو گل خنده زنان همنفس خار شوی ؟
مولانا رسم عشق و عاشقی جوانان در روم بنیاد نهاد و در عشق جوانی باقی نام فانی گشت. ( مجالس النفائس چ حکمت ص 391 ).

فرهنگ فارسی

مولانا فخر خلخالی از فرزندان مشایخ کبار خلخال بشرف و نسب آراسته و به زیور طبع سلیم پیراسته .

پیشنهاد کاربران

بپرس