دیکشنری
مترجم
بپرس
فخاخ
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فخاخ. [ ف ِ ] ( ع اِ ) ج ِ فخ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به فَخ شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) دام شکاری جمع : فخاخ فخوخ
فرهنگ عمید
= فخ
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها