فحوی

/fahvA/

لغت نامه دهخدا

فحوی. [ ف َح ْوا ] ( ع اِ ) معنی سخن و مضمون و روش آن. ( منتهی الارب ). معنی. ( دستور اللغة ). مدلول. مفاد. تفسیر. تأویل. مراد. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فحواء شود.

فرهنگ فارسی

فحوائ، معنی، مضمون، مفهوم سخن ژ
( اسم ) معنی سخن مضمون .

فرهنگ معین

(فَ حْ وا ) [ ع . ] (اِ. ) مضمون ، مفهوم سخن .

فرهنگ عمید

= فحوا

پیشنهاد کاربران

سیاق
درنوشت = درون مایه یآ مفاد یک نوشته. آنچه از یک نوشته برداشت می شود.

بپرس