فحس

لغت نامه دهخدا

فحس. [ ف َ ]( ع مص ) به دهان و زبان گرفتن از دست آب و جز آن را. || به دست مالیدن جو را چندانکه خار و جزآن از وی دور گردد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس