فجیع

/faji~/

مترادف فجیع: جانگداز، دردناک، رقت آور، رقت بار، فاجعه آمیز، مصیبت بار، ناگوار، هولناک

برابر پارسی: دردناک، ناگوار، جانگداز

معنی انگلیسی:
tragic, calamitous, disastrous, abhorrent, grievous, gruesome, heinous

لغت نامه دهخدا

فجیع. [ ف َ ] ( از ع ، ص ) در تداول فارسی ، دردناک. اسف بار. جانگداز. رقت آور، چنانکه گوییم : فلان را به وضعی فجیع کشتند.

فرهنگ فارسی

دردناک درعربی فاجع میگویند
( صفت ) دردناک جانگداز رقت آور : فلان را به وضعی فجیع کشتند . توضیح در عربی به جای آن فاجع مستعمل است .

فرهنگ معین

(فَ ) [ ازع . ] (ص . ) دردناک ، ناگوار.

فرهنگ عمید

دردناک، آزاردهنده، ناخوشایند.

مترادف ها

heinous (صفت)
شنیع، زشت، شریر، فجیع، تاثر اور

unexpected (صفت)
غیر منتظره، غیر مترقبه، فجیع، ناگاه

disastrous (صفت)
مصیبت امیز، مهلک، خطر ناک، فجیع، پربلا

tragic (صفت)
غم انگیز، فجیع، محزون، حزن انگیز

calamitous (صفت)
مصیبت بار، خطر ناک، فجیع، پربلا، بدبختی اور

tragical (صفت)
فجیع

sad (صفت)
فجیع، غمگین، نژند، دلتنگ، محزون، اندوهناک، پژمرده، مکدر، سوزناک، غمناک، اندوگین، افسرده و ملول

فارسی به عربی

فادح , ماساوی , مفجع

پیشنهاد کاربران

واژه فجیع
معادل ابجد 163
تعداد حروف 4
تلفظ faji'
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [مٲخوذ از عربی: فجیعَة]
مختصات ( فَ ) [ ازع . ] ( ص . )
آواشناسی faji'
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
" سهمناک"

بپرس