فجز

لغت نامه دهخدا

فجز. [ ف َ ] ( ع مص ) بزرگ منشی نمودن. ( منتهی الارب ). لهجه ای از فجس است. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بزرگ منشی نمودن . لهجه یی از فجس است .

پیشنهاد کاربران

بپرس