فجره
لغت نامه دهخدا
فجرة. [ ف ُ رَ ] ( ع اِ ) جای آب زهیدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ، فُجَر. ( اقرب الموارد ).
- فجرةالوادی ؛ جای وسیعی که آب بسوی آن زهَد. ( اقرب الموارد ).
فجرة. [ ف َ رَ ] ( ع مص ) برانگیخته گردیدن بر گناه و زنا کردن. ( منتهی الارب ). رجوع به فجر شود. || رو گردانیدن از حق. ( منتهی الارب ). رجوع به فجر شود. || ( اِ ) جای فراخ.
- فجرةالوادی ؛ جای فراخ رودبار که آب روان گردد بسوی آن. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
برانگیخته گردیدن بر گناه و زنا کردن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید