فتیل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
فتیل فتیله پارسی از پلیته و پتیله است .
پتیله کردن و پلیل کردن گویند
پتیله کردن و پلیل کردن گویند
کلمه فتیل صفت مشبهه از ماده ( فتل ) است ، و صفت مشبهه گاهی به معنای اسم فاعل می آید، و گاهی به معنای اسم مفعول ، و در ایه "و لا یظلمون فتیلا " به معنای اسم مفعول است ، و معنای ( ف - ت - ل ) پیچیدن و در نتیجه معنای فتیل پیچیده شده است ، ولی بعضی گفته اند: به معنای نخ نازکی است که در شکاف هسته خرما است
... [مشاهده متن کامل]
بعضی دیگر گفته اند: به معنای نخ نازکی است که در درون هسته خرما است ، و در بعضی از روایات وارده از ائمه اهل بیت ( علیهم السلام ) آمده که فتیل به معنای آن نقطه ای است که بر روی هسته خرما است ،
بعضی گفته اند: کلمه ( فتیل ) به معنای فتیله ای است که افراد با مالیدن دو انگشت خود از چرک انگشتان یا چرک بدن درست می کنند، و به هر حال این کلمه کنایه است از حقارت و بی مقداری چیزی که کسی به امر آن اعتنا نمی کند. ( تفسیر المیزان )
... [مشاهده متن کامل]
بعضی دیگر گفته اند: به معنای نخ نازکی است که در درون هسته خرما است ، و در بعضی از روایات وارده از ائمه اهل بیت ( علیهم السلام ) آمده که فتیل به معنای آن نقطه ای است که بر روی هسته خرما است ،
بعضی گفته اند: کلمه ( فتیل ) به معنای فتیله ای است که افراد با مالیدن دو انگشت خود از چرک انگشتان یا چرک بدن درست می کنند، و به هر حال این کلمه کنایه است از حقارت و بی مقداری چیزی که کسی به امر آن اعتنا نمی کند. ( تفسیر المیزان )