فتوکپی کسی یا چیزی بودن: [کنایه در تداول عامه]کاملا شبیه بودن ، عین هم بودن ، به همدیگر شباهت بیشتر داشتن.
( ( حسام با کت شلوار سر مه یی و دستمال گردن ابریشم رفت طرف نسرین و چیزی در گوشش گفت . نسرین خندید "باز تو لوس شدی ؟" آرزو نگاه به حسام فکر کرد "فتوکپی حمید " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص32 . ) )
( ( حسام با کت شلوار سر مه یی و دستمال گردن ابریشم رفت طرف نسرین و چیزی در گوشش گفت . نسرین خندید "باز تو لوس شدی ؟" آرزو نگاه به حسام فکر کرد "فتوکپی حمید " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص32 . ) )