فتومونتاژ ( به فرانسوی: photomontage ) نوعی تکه چسبانی با عکس است. گاه، عکس های مختلف را چنان دقیق به هم مربوط می کنند که گویی عکسی به طور عادی با دوربین گرفته شده است. [ ۱] گاهی از عکس ترکیبی نیز عکاسی می شود تا عکس نهایی یکدستی حاصل آید. تکنیک مشابهی نیز در نرم افزارهای ویرایش عکس بکارگرفته می شود.
طی قرن بیستم، فتومونتاژ نقش مهمی در هنرهای زیبا و هنرهای تجاری بر عهده داشت. ترکیب برش تصاویر و کنار هم گذاشتن آنها، در مدت زمان کمی که از اختراع عکاسی می گذشت، در 1830م. می توانست به دست یک گرافیست حرفه ای یا آماتور انجام شود. اما قرن گذشته با کنار هم نهادن خلاقانه تصاویر، اهمیت عکس های تکه تکه شده را نشان داد، که به استفاده عمودی این تکنیک منجر شد. برای مثال: در جنگ جهانی اول سربازان با کنار هم قرار دادن تصاویر برای خانواده هایشان کارت های یادگاری درست می کردند. پیامدهای فتومونتاژ در آغاز قرن بیستم به سرعت از تجربه های هنری اولیه به گرافیک متداول ارتباطی، گسترش یافت. البته در ابتدا همچون فعالیت های آوانگارد، مورد اعتراض قرار گرفت. در این باره از سوی رائول هاوسمان، هنرمند دادائیست، توضحاتی داده شد. او در بیانیه دادا نوشت:« من نیز به نامی برای این تکنیک نیاز داشتم و به همراه گئورگه گروتس، جان هارتفیلد، یوهانس بادر و هانا هش، بر آن شدیم که این فن را فتومونتاژ بنامیم. این اصطلاح، تنفر ما را از ایفای نقش هنرمند خود را شکل یک مهندس تصور کردن، بیان می کرد. بنابراین ما خواستار کارکرد کلی بودیم. ما می خواستیم بسازیم، می خواستیم ساختار اصلی کارمان را گرد آوریم. » ( برگردان داون ادس از کتاب «فتومونتاژ»، انتشارات تیمس و هادسن، لندن، 1976م. ) ابداع فتومونتاژ به صورتی که پیش از این توصیف شد، حاکی از دگرگونی بنیادین در تفکرات بود، که این دگرگونی ریشه ای سنتی داشت. چنانچه در نظر داشته باشیم که هاوسمان این مطالب را در دوران جنگ جهانی اول نوشته است، اهمیت آن چند برابر می شود. در توصیف او، فتومونتاژ ضمیمه ای بر کلاژ است که کنار هم چسباندن تصاویر عادی برای به وجود آوردن یک واقعیت مصور می باشد، همان گونه که پیکاسو، براک و دیگر هنرمندان کوبیسم پیش از 1914م. آن را تجربه کردند. در سال 1918م. زمانی که بنیان اروپا پس از جنگ ار هم گسیخه بود، هنرمندان زیادی طرفدار انقلاب هنری و سیاسی بودند و می خواستند خو را با طبقه کارگر هم ردیف کنند. در این شرایط فتومونتاژ که با ماشینی شدن تصاویر ایجاد شد، به عنوان راهی که صنعت را وارد دنیای هنر می نمود، شایسته تر از کلاژ شمرده شد. در ابتدا با عنوان پوچ کردن تصاویر رد شد، در حالی که فتومونتاژهای زیادی به سبک دادائیسم برای ایجاد تأثیری جدی در برخورد با جنگ خلق شدند. بی عدالتی، آشوب عمومی، فمینیسم و دگرگونی سیاسی موضوع هایی بودند که در آثار هانا هش مورد توجه قرار گرفتند. این هنرمند مانند هاوسمان با فالیت دادا در برلین مطرح شد. پس از دوره نخستین تجربیات دادائیسم، فتومونتاژ برای ساخت تصاویر روشنفکرانه به منظوره نشان دادن آرمانگرایی اجتماعی به کار رفت. به ویژه در انقلاب اتحاد شوروی سابق، برای دوری از زبان هنری گذشته که در گمان آن ها در کنش با روسیه تزاری آلوده شده بود، طراحان اتحاد، مانند گوستاو کلوتسیس، ال لیسیتزکی و الکساندر رادچنکو به فتومونتاژ روی آوردند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفطی قرن بیستم، فتومونتاژ نقش مهمی در هنرهای زیبا و هنرهای تجاری بر عهده داشت. ترکیب برش تصاویر و کنار هم گذاشتن آنها، در مدت زمان کمی که از اختراع عکاسی می گذشت، در 1830م. می توانست به دست یک گرافیست حرفه ای یا آماتور انجام شود. اما قرن گذشته با کنار هم نهادن خلاقانه تصاویر، اهمیت عکس های تکه تکه شده را نشان داد، که به استفاده عمودی این تکنیک منجر شد. برای مثال: در جنگ جهانی اول سربازان با کنار هم قرار دادن تصاویر برای خانواده هایشان کارت های یادگاری درست می کردند. پیامدهای فتومونتاژ در آغاز قرن بیستم به سرعت از تجربه های هنری اولیه به گرافیک متداول ارتباطی، گسترش یافت. البته در ابتدا همچون فعالیت های آوانگارد، مورد اعتراض قرار گرفت. در این باره از سوی رائول هاوسمان، هنرمند دادائیست، توضحاتی داده شد. او در بیانیه دادا نوشت:« من نیز به نامی برای این تکنیک نیاز داشتم و به همراه گئورگه گروتس، جان هارتفیلد، یوهانس بادر و هانا هش، بر آن شدیم که این فن را فتومونتاژ بنامیم. این اصطلاح، تنفر ما را از ایفای نقش هنرمند خود را شکل یک مهندس تصور کردن، بیان می کرد. بنابراین ما خواستار کارکرد کلی بودیم. ما می خواستیم بسازیم، می خواستیم ساختار اصلی کارمان را گرد آوریم. » ( برگردان داون ادس از کتاب «فتومونتاژ»، انتشارات تیمس و هادسن، لندن، 1976م. ) ابداع فتومونتاژ به صورتی که پیش از این توصیف شد، حاکی از دگرگونی بنیادین در تفکرات بود، که این دگرگونی ریشه ای سنتی داشت. چنانچه در نظر داشته باشیم که هاوسمان این مطالب را در دوران جنگ جهانی اول نوشته است، اهمیت آن چند برابر می شود. در توصیف او، فتومونتاژ ضمیمه ای بر کلاژ است که کنار هم چسباندن تصاویر عادی برای به وجود آوردن یک واقعیت مصور می باشد، همان گونه که پیکاسو، براک و دیگر هنرمندان کوبیسم پیش از 1914م. آن را تجربه کردند. در سال 1918م. زمانی که بنیان اروپا پس از جنگ ار هم گسیخه بود، هنرمندان زیادی طرفدار انقلاب هنری و سیاسی بودند و می خواستند خو را با طبقه کارگر هم ردیف کنند. در این شرایط فتومونتاژ که با ماشینی شدن تصاویر ایجاد شد، به عنوان راهی که صنعت را وارد دنیای هنر می نمود، شایسته تر از کلاژ شمرده شد. در ابتدا با عنوان پوچ کردن تصاویر رد شد، در حالی که فتومونتاژهای زیادی به سبک دادائیسم برای ایجاد تأثیری جدی در برخورد با جنگ خلق شدند. بی عدالتی، آشوب عمومی، فمینیسم و دگرگونی سیاسی موضوع هایی بودند که در آثار هانا هش مورد توجه قرار گرفتند. این هنرمند مانند هاوسمان با فالیت دادا در برلین مطرح شد. پس از دوره نخستین تجربیات دادائیسم، فتومونتاژ برای ساخت تصاویر روشنفکرانه به منظوره نشان دادن آرمانگرایی اجتماعی به کار رفت. به ویژه در انقلاب اتحاد شوروی سابق، برای دوری از زبان هنری گذشته که در گمان آن ها در کنش با روسیه تزاری آلوده شده بود، طراحان اتحاد، مانند گوستاو کلوتسیس، ال لیسیتزکی و الکساندر رادچنکو به فتومونتاژ روی آوردند.
wiki: فتومونتاژ