دیکشنری
مترجم
بپرس
فتوری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فتوری. [ ] ( یونانی ، اِ ) سمک. ( فهرست مخزن الادویه ). فتور. فتره. رجوع به فتور و فتره شود.
پیشنهاد کاربران
سستی . بیحالی. سستی
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها