فتور کردن


معنی انگلیسی:
to grow weak or lukewarm, c.e. to go beyond all bounds, to rage

لغت نامه دهخدا

فتور کردن. [ ف ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول زنان ، غلو کردن و سخت از اندازه گذشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ). زیاده روی و مبالغه.

فرهنگ فارسی

غلو کردن سخت از اندازه در گذشتن .

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) غلو کردن ، سخت از اندازه درگذشتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس