فته
/fate/
لغت نامه دهخدا
فتة. [ ف َت ْ ت َ / ف ُت ْ ت َ ] ( ع اِ ) پشکل خشک ریزه یا سوخته ریزه که زیر چخماق نهند تا آتش به وی درگیرد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || یک توده از خرما. ( اقرب الموارد ). یک لخت از خرما. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پشکل خشک ریزه یا سوخته ریزه که زیر چخماق نهند تا آتش بوی درگیرد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
بعضا در متون تاریخی بعنوان "فتح" استفاده شده است.