[ویکی فقه] در این مقاله برخی از سخنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره فتنه خوارج آورده شده است.
«قد کنت نهیتکم عن هذه الحکومة فابیتم علی ابا (المخالفین) المنابذین، حتی صرفت رایی الی هوا کم، و انتم معاشر اخفا الهام سفها الاحلام؛ و لم آت - لا ابالکم - بجرا، و لا اردت لکم ضراً؛ من شما را از این حکمیت باز داشتم؛ اما شما چون دشمن (یا مخالف) از پذیرش این دستور من سر باز زدید تا جایی که رای خود را در کار هوای شما کردم که گروهی سبکسر و نابخرد هستید. من برای شما - ای ناکسان - شر و بدی نیاوردم و زیان و ضرری برایتان نخواستم».«للخوارج و قد خرج الی معسکرهم و هم مقیمون علی انکار الحکومُة - : الم تقولوا عند رفعهم المصاحف حیلُة و غیلُة، و مکرا و خدیعة: اخواننا و اهل دعوتنا، استقالونا و استراحوا الی کتاب الله سبحانه، فالرای القبول منهم و التنفیس عنهم! فقلت لکم: هذا امر ظاهره ایمان، و باطنه عدوان، و اوله رحمة و آخره ندامُة؛ امام علی (علیه السلام) به اردوگاه خوارج که بر نپذیرفتن حکمیت پافشاری کردند رفت و به آنان فرمود: آیا هنگامی که قرآن ها را از روی حیله و فریب و مکر و خدعه بر سر نیزه ها کردند نگفتید: آن ها برادران ما و هم دنینان مایند. از ما خاتمه جنگ می خواهند و به کتاب خدای سبحان روی آورند، درست آن است که درخواست آنها را بپذیریم و اندوهشان را برطرف سازیم ! آن زمان من به شما گفتم : این کار این ها ظاهرش ایمان است و باطنش دشمنی، آغازش دلسوزی است و فرجامش پشیمانی است».
پیشگویی عاقبت خوارج
«لما قتل الخوارج فقیل له : یا امیر المومنین ! هلک القوم باجمعهم : کلا و الله انهم نطف فی اصلاب الرجال، و قرارات النسا، کلما نجم منهم قرن قطع، حتی یکون آخرهم لصوصا سلابین؛ خوارج که کشته شدند به امیرمؤمنان عرض شد: ای امیرالمؤ منین ! این جماعت همه نابود شدند. حضرت فرمود: هرگز به خدا قسم ! که آن ها نطفه هایی در پشت مردان و زهدان های زنان هستند، هرگاه شاخی از آنان بروید قطع گردد تا این که سرانجام از آنان عده ای راهزن و دزد برجای ماند».
در آوردن چشم فتنه
«ایها الناس! فانی فقات عین الفتنة، و لم یکن لیجتری علیها احد غیری بعد ان ماج غیهبها، و اشتد کلبها؛ ای مردم ! من چشم فتنه را در آوردم و در زمانی که تاریکی آن موج می زد و هاری و سختی آن اوج گرفته بود کسی جز من جرات دفع آن را نداشت».
شریک جرم قتل
...
«قد کنت نهیتکم عن هذه الحکومة فابیتم علی ابا (المخالفین) المنابذین، حتی صرفت رایی الی هوا کم، و انتم معاشر اخفا الهام سفها الاحلام؛ و لم آت - لا ابالکم - بجرا، و لا اردت لکم ضراً؛ من شما را از این حکمیت باز داشتم؛ اما شما چون دشمن (یا مخالف) از پذیرش این دستور من سر باز زدید تا جایی که رای خود را در کار هوای شما کردم که گروهی سبکسر و نابخرد هستید. من برای شما - ای ناکسان - شر و بدی نیاوردم و زیان و ضرری برایتان نخواستم».«للخوارج و قد خرج الی معسکرهم و هم مقیمون علی انکار الحکومُة - : الم تقولوا عند رفعهم المصاحف حیلُة و غیلُة، و مکرا و خدیعة: اخواننا و اهل دعوتنا، استقالونا و استراحوا الی کتاب الله سبحانه، فالرای القبول منهم و التنفیس عنهم! فقلت لکم: هذا امر ظاهره ایمان، و باطنه عدوان، و اوله رحمة و آخره ندامُة؛ امام علی (علیه السلام) به اردوگاه خوارج که بر نپذیرفتن حکمیت پافشاری کردند رفت و به آنان فرمود: آیا هنگامی که قرآن ها را از روی حیله و فریب و مکر و خدعه بر سر نیزه ها کردند نگفتید: آن ها برادران ما و هم دنینان مایند. از ما خاتمه جنگ می خواهند و به کتاب خدای سبحان روی آورند، درست آن است که درخواست آنها را بپذیریم و اندوهشان را برطرف سازیم ! آن زمان من به شما گفتم : این کار این ها ظاهرش ایمان است و باطنش دشمنی، آغازش دلسوزی است و فرجامش پشیمانی است».
پیشگویی عاقبت خوارج
«لما قتل الخوارج فقیل له : یا امیر المومنین ! هلک القوم باجمعهم : کلا و الله انهم نطف فی اصلاب الرجال، و قرارات النسا، کلما نجم منهم قرن قطع، حتی یکون آخرهم لصوصا سلابین؛ خوارج که کشته شدند به امیرمؤمنان عرض شد: ای امیرالمؤ منین ! این جماعت همه نابود شدند. حضرت فرمود: هرگز به خدا قسم ! که آن ها نطفه هایی در پشت مردان و زهدان های زنان هستند، هرگاه شاخی از آنان بروید قطع گردد تا این که سرانجام از آنان عده ای راهزن و دزد برجای ماند».
در آوردن چشم فتنه
«ایها الناس! فانی فقات عین الفتنة، و لم یکن لیجتری علیها احد غیری بعد ان ماج غیهبها، و اشتد کلبها؛ ای مردم ! من چشم فتنه را در آوردم و در زمانی که تاریکی آن موج می زد و هاری و سختی آن اوج گرفته بود کسی جز من جرات دفع آن را نداشت».
شریک جرم قتل
...
wikifeqh: فتنه_خوارج