فتحعلیخان

/fath~alixAn/

لغت نامه دهخدا

فتحعلیخان. [ ف َع َ ] ( اِخ ) افشار. یکی از سرداران خاندان افشار است که پیش از روی کار آمدن کریمخان زند با او و برادرش اسکندرخان جنگهایی کرد و بارها از یاران کریمخان شکست خورده ، سرانجام تسلیم او شد و جزو یاران او درآمد. اما چون در مَحالات بختیاری ظلم بسیار به عجزه و مساکین نموده بود به فرمان کریمخان زند اعدام شد. ( از مجمل التواریخ گلستانه صص 241 - 246 و 265 - 271 ).

فتحعلیخان. [ ف َ ع َ ] ( اِخ ) صاحب دیوان. میرزا فتحعلیخان فرزند حاج میرزا علی اکبر قوام الملک شیرازی است. او فرزند کهتر حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله صدر اعظم فتحعلیشاه است که سابقاً کلانتر شیراز و در محاربات آغا محمدخان و لطف علیخان زند طرفدار قاجاریه بود. فتحعلیخان میان سالهای 1280 و 1290 هَ. ق. به مقام صدارت رسید ولی بناگاه مورد خشم خاقان واقع شدو خود و دودمانش برافتاد. ( از سبک شناسی ج 3 ص 400 ).

فتحعلیخان. [ ف َ ع َ ] ( اِخ ) صبا. رجوع به صبا شود.

فتحعلیخان. [ ف َ ع َ ] ( اِخ ) قاجار. شاه طهماسب دوم [ صفوی ] به تحریک نادر او را به قتل رسانید.وی از مردم استرآباد بود. پسر او محمدحسنخان آنجا را پایتخت خود کرد و سلسله قاجاریه را به وجود آورد.( از مجمل التواریخ گلستانه و مازندران و استرآباد رابینو ). ولادت او به سال 1097 هَ. ق. و قتلش 1139 و مدفنش در خواجه ربیع است. ( از یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

صاحب دیوان . میرزا فتحعلیخان فرزند حاج میرزا علی اکبر قوام الملک شیرازی است .
قاجار از امرای اشاقه باش از ایل قاجار( مقت. ۱۱۳۹ ه ق . ) . بهنگام فتنه افغان وی در نزد شاه طهماسب دوم قرب و منزلتی یافت و بمقام سپهساری رسید ولی نادر وسایل قتل او را فراهم کرد و اداره امور مملکت را بخود اختصاص داد .

پیشنهاد کاربران

بپرس