فتح الملک العلی بصحه حدیث باب مدینه العلم علی

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] فتح الملک العلی بصحة حدیث باب مدینة العلم علی، نوشته احمد بن محمد بن صدیق غماری حسینی، کتابی است به زبان عربی و با موضوع حدیث و کلام شیعه. مقدمه این اثر را حسین حسینی آل مجدد شیرازی نوشته و محقق آن عمار عبدالامیر فهداوی است.
نویسنده در این اثر به شرح و تصحیح روایت باب العلم پرداخته است.
کتاب دارای تقدیمیه ای به قلم حسن بن صادق حسینی آل مجدد شیرازی، مقدمه محقق، مطالب کتاب در نه مسلک، یازده فصل و یک خاتمه است. سپس فهارس کتاب (آیات، احادیث، اعلام، مصادر) و فهرست مطالب است. نویسنده در نگارش کتاب از دویست وچهل وهشت منبع بهره برده که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از: الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد شیخ مفید، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ابن عبدالبر ، أسد الغابة فی معرفة الصحابة ابن اثیر جزری ، الأعلام خیرالدین زرکلی ، امالی های شیخ طوسی و صدوق، الأنساب سمعانی، أحکام القرآن جصاص، أمل الآمل شیخ حر عاملی ، تاریخ الخلفای سیوطی، تاریخ یعقوبی، تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر، تاریخ أصبهان احمد بن عبدالله بن احمد اصبهانی، تدریب الراوی سیوطی، توحید صدوق، تهذیب التهذیب ابن حجر و...
نویسنده در این کتاب درباره خصوص حدیث باب علم پیامبر بودن امیرالمؤمنین علی(ع) و همه مباحث مرتبط با آن مانند سند و دلالت و... پرداخته است. او در این راستا از قواعد مرسوم بین علمای حدیث پیروی کرده است. از اسباب و علل گرایش ابن صدیق به نوشتن کتابی در خصوص این حدیث، اولا درخواست پدرش مبنی بر نوشتن کتابی مستقل درباره روایت باب العلم بوده و ثانیا اینکه از نظر وی جای چنین کتابی در بین کتب اسلامی خالی بوده؛ یعنی او کسی را ندیده که مستقلا به تألیف اثری در این باره دست زده باشد. از نگاه محقق، نویسنده کتاب در نوشتن آن از شیوه علمی دقیقی استفاده کرده که مانند آن را کمتر می توان در دیگر کتاب های حدیثی دید و این خود دلالت بر فضل و کمال او دارد.
مطالب کتاب در یک مقدمه و نه مسلک بیان شده اند. نویسنده در مقدمه به کسانی اشاره دارد که دارای تصنیف یا رساله مستقلی درباره خصائص امیرالمؤمنین(ع) هستند و سپس به بیان راویانی که این روایت را از ابوصلت روایت کرده اند، پرداخته است. او در مسلک اول توضیح داده که صحت این حدیث دائر مدار ضبط و عدالت راویان آن است و به بیان اقوال تعدیل گران و توثیق کنندگان عبدالسلام بن صالح پرداخته است. در مسلک دوم بعد از تبیین عدالت ابوصلت، برخی از راویان مجهولی را که حفّاظ، آنها را تصحیح کرده اند می آورد که البته هیچ یک از آنان در عدالت و ضبط به پای ابوصلت نمی رسند. در مسلک سوم بیان کرده که فقط عبدالسلام این حدیث را روایت نکرده، بلکه جماعتی دیگر هم از او در این امر تبعیت کرده اند و فهرستی از آنان ارائه می دهد. ابن صدیق در مسلک چهارم در پی اثبات این مطلب است که حتی اگر تابعان عبدالسلام در روایتش را هم نادیده بگیریم، این حدیث دارای شواهد معنوی ای است که آن را تصحیح می کنند. وی برخی از آن شواهد و همچنین برخی از رجال صحیحین را که اهل سنت روایات آنان را صحیح می دانند، ذکر می کند و البته برخی اقوال در جرح آن راویان را هم می آورد. وی در مسلک پنجم، متذکر می شود که این حدیث غیر از روایت ابن عباس که در مقدمه و مسلک اول از آن سخن گفته، از دو طریق دیگر هم نقل شده که عبارتند از روایت علی(ع) از چهار طریق و همچنین روایت جابر بن عبدالله انصاری. در مسلک ششم می گوید: هم حدیث ابن عباس و هم دو روایت دیگر از علی(ع) و جابر، صحیح هستند و تنصیص سیوطی بر صحت روایت باب العلم را می آورد. ابن صدیق در مسلک هفتم در پی اثبات این نکته است که حتی اگر مانند علائی و ابن حجر و سخاوی قائل به حسن روایت شویم اما در مواردی مانند این روایت که شواهد و قرائن قوی ای بر آن وجود دارد باید حکم به صحت حدیث کرد. مسلک هشتم کتاب بیان می دارد که اصلا اگر بخواهیم از صحت و حسن این روایت چشم پوشی کنیم و آن را روایتی ضعیف بشماریم، در این مورد حکم خواهیم کرد که این روایت ضعیف به درجه صحیح ارتقا پیدا می کند و با آن معامله صحیح می شود؛ زیرا قرائن و شواهد متعددی بر آن هست و همچنین از چند طریق مختلف و متباین نقل شده است. پس با وجود این موارد انسان ظن غالب به صحت روایت و صدق خبر مجموع راویان آن پیدا می کند. در مسلک نهم، نویسنده جمع فراوانی از روایات و آثاری که صحت حدیث باب العلم و مطابقت آن با واقع را اثبات می کنند جمع آوری کرده است. این مسلک، شامل مباحث روایی سودمند و کاملی است. ابن صدیق در خاتمه به ذکر نصوص برخی از متأخرین مانند ابن حجر و علائی و سخاوی و سیوطی درباره حدیث مزبور پرداخته است.
فهرست مطالب و فهارس منابع و مآخذ در آخر کتاب ذکر شده است. کتاب دارای خاتمه ا ست. ارجاعات در پاورقی ذکر شده و پاورقی های کتاب علاوه بر ارجاعات، حاوی نکات مفیدی در شرح و توضیح مطالب کتاب هستند. محقق کتاب می نویسد من در تحقیقاتم فقط به یک نفر برخورد کردم که در مطالب کتاب مذکور مناقشه کرده؛ یوسف بن محمد عتیق در «التعریف بما أفرد من الأحادیث بالتصنیف» گفته که محمد بن طاهر بن عاشور مناقشه ای در «فتح الملک» دارد که آن را در کتابش «تحقیقات و أنظار» مطرح کرده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس