برگرفته از ابر پارسی شناس: کوروش جنتی واژه ی�فتاد� پیشنهاد می شود.
فِتاد: مورد
نمونه:
در این مورد = در این فتاد
نمونه:
در این مورد = در این فتاد
فتاد. فتادن. افتاد. افتادن برای مثال سیه کاری از نردبانی فتاد شنیدم که هم، در نفس جان بداد
مخفف کلمه ی افتاد است و همچنین هم خانواده ی کلمه ی افتاد.
افتد ٬ افتاد
افتاد
واضح شدن
واضح کردن - مشهود ساختن