فایدون

دانشنامه عمومی

فایدون ( به یونانی: Φαίδων ) یکی از مکالمات افلاطون است که به شرح واپسین لحظات حیات سقراط می پردازد.
سقراط پس از توضیح راجع به علّت رد کردن پیشنهاد فرار، به شاگردان می گوید «دغدغه به خود راه ندهید و به خود بگویید که فقط جسم مرا به خاک خواهید گذاشت. »[ ۱]
افلاطون در مکالمهٔ فیدون می نویسد که پس از گفتن این جملات، سقراط برای استحمام به اتاق دیگری می رود. پس از استحمام نیز مدتی در همان اتاق می ماند تا اینکه نزدیک غروب آفتاب به نزد شاگردانش بازمی گردد. همین هنگام زندانبان می رسد و به سقراط می گوید که او را نجیب ترین و شریف ترین و بهترین کسانی می داند که به این زندان آمده اند. «من می دانم که حتی در این وضع تو به من خشم نخواهی گرفت و خشم تو متوجه جنایتکاران حقیقی خواهد بود که آن ها را می شناسی. » زندانبان سپس با اندوه خارج می شود. [ ۱]
سقراط از زندانبان در نزد شاگردانش تمجید می کند و او را جوان مرد می خواند. سپس از کریتو می خواهد که جام زهر را برایش بیاورد. کریتو به سقراط می گوید که عجله نکند زیرا هنوز شعاع خورشید روی تپّه ّاست و سقراط همچنان مجال حیات دارد؛ افراد در موقعیت او، نخست خوب می خورند و میاشامند و حتّی بعضی به عشق بازی می پردازند. سقراط پاسخ می دهد که: «آن ها که چنین می کنند بی دلیل نیست؛ زیرا آن ها خیال می کنند که از این کار نفعی می برند… من در اینکه جام زهر را دیرتر بخورم نفعی نمی بینم. اگر اندکی دیرتر بخورم خودم را مسخره خواهد کرد؛ زیرا خود را به زندگی علاقه مند نشان خواهم داد و از آنچه در نظر من هیچ است، برای خود ذخیره خواهم ساخت. »[ ۱]
سقراط از خادمی در زندان می پرسد که چه باید بکند و او پاسخ می دهد که کاری ندارد جز اینکه زهر را سر بکشد و مدتی راه برود تا در پای خود احساس سنگینی کند، پس از آن هم باید دراز بکشد تا زهر کار خود را بکند. [ ۱]
سقراط در میان هیاهوی فریاد و گریهٔ شاگردان چنین می کند، به تدریج بدنش رو به سرد و بی حس شدن پیش می رود. آخرین سخن او این بود که «ای کریتو ما باید خروسی به آسکلپیوس بدهیم؛ ادای دِین را فراموش نکنید. »[ ۱] توضیح آنکه مردم یونان قدیم چون از بیماری شفا می یافتند، خروسی نذر آسکلپیوس می کردند؛ و او از تب زندگی شفا یافته بود. [ ۲]
لحظه ای بعد سقراط تکانی می خورد و چشم هایش بی حرکت می ماند. [ ۱]
عکس فایدونعکس فایدون
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

فایْدون (Phaedon)
(یا: دربارۀ روح) رساله ای فلسفی به صورت گفت وگو، از افلاطون، به زبان یونانی. مهم ترین شخصیت های شرکت کننده در این گفت وگو سقراط، فایدون، سیمیاس، و کِبِس اند. اساسِ گفت وگو دربارۀ اثباتِ جاودانگی روح است، که چون دیگر محاورات افلاطون، ازجمله فایدروس، مهمانی و جمهوری، از زبان سقراط بازگفته می شود. سقراط مسئلۀ روح پس از مرگ و شدنِ آن را مطرح می کند و نخستین دلیلی که در پاسخ دوستانش در اثبات جاودانگی روح می گوید، دلیلِ ضدهاست. در شدنِ مدام چیزها هر عنصری از عنصری که ضد آن است زاده می شود، مثلاً سردی معنایی ندارد مگر آن که آدمی گرمی را شناخته باشد. مرگ و زندگی نیز ضد یکدیگرند، و چون مُردن گذر از زندگی به مرگ است، پس بازگشت به زندگی نیز گذار از مرگ به زندگی است. دلایل دیگری که سقراط برای اثبات جاودانگی روح مطرح می کند، یادآوری (شناسایی) و تشبیه است. دیگر طرف های گفت وگو نیز در این اثر گفته های سقراط را به چالش کشیده اند. فایدون از مهم ترین رساله های محاوره ای افلاطون و بیان کنندۀ نکته های تعلیمی اوست.

پیشنهاد کاربران

بپرس