فای
لغت نامه دهخدا
فأی. [ ف َءْی ْ ] ( ع مص ) شکافتن سر به زخم شمشیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
شکافتن سر به زخم شمشیر
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ایی (۶۲۸ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)
حرف استفهام و استخبار است مثل ، پس کدام یک از دو فریق به ایمنی سزاوارتر است .و «اَیُّها» در «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا» همان اَیّ است که حرف ندا و هاء تنبیه به آن اضافه شده است.
ایی (۶۲۸ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)
حرف استفهام و استخبار است مثل ، پس کدام یک از دو فریق به ایمنی سزاوارتر است .و «اَیُّها» در «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا» همان اَیّ است که حرف ندا و هاء تنبیه به آن اضافه شده است.
wikialkb: فَأَی
دانشنامه عمومی
فای ( به مجاری: Fáj ) روستاییست در شهرستان بورشود - آپائوی - زِمپلِن در کشور مجارستان. جمعیت این روستا در ۲۰۰۹، ۳۵۸ نفر بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: فای
مترادف ها
ساده، فروتن، فای، افتاده، معتدل، نسبتا کم، متواضع، باحیا
فروتن، خاضع، خجول، کمرو، محجوب، خجالتی، خجالت کش، ترسو، فای
پیشنهاد کاربران
چیت ومتقال ازدگرفای ازدگر
شکروقندازدگر چای از دگر
منظومه درخوشاب
محمدعلی پروین میرزای آشتیانی
شکروقندازدگر چای از دگر
منظومه درخوشاب
محمدعلی پروین میرزای آشتیانی