فاکهون

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فَاکِهُونَ: خوش و شیرین کامان - آنان که با سخنانی که مایه خوشحالی وخنده است با یکدیگر سخن می گویند (کلمه فاکه اسم فاعل از مصدر فکاهت است که به معنای گفت و شنودی است که مایه خوشحالی باشد و ممکن هم هست به معنای تمتع و لذت بردن باشد )
ریشه کلمه:
فکه (۱۹ بار)

«فاکه» از مادّه «فُکاهَة» است. «ابن منظور» در «لسان العرب» می گوید: «فاکه» به انسان خوش مشرب و مزّاح گفته می شود.
«فاکِهُونَ» از مادّه «فُکاهَة» جمع «فاکه» به معنای مسرور و خوشحال و خندان است و می تواند اشاره به اموری باشد که از فرط شادی، انسان را چنان به خود مشغول می دارد که از امور نگرانی زا، به کلی غافل می سازد; به طوری غرق در سرور و نشاط خواهد شد، که غم و اندوهی بر او چیره نخواهد گشت، و حتی هول و وحشتی را که به هنگام قیام قیامت و حضور در دادگاه عدل الهی، به او دست داده، به فراموشی می سپارد، که اگر به راستی فراموش نشود، همواره سایه نگرانی و غم بر دل او سنگینی خواهد کرد.
«راغب» در «مفردات» می گوید: «فاکهة» به معنای هر گونه میوه است، یعنی «فاکِهَة» مفهوم گسترده ای دارد، و همه انواع میوه را شامل می شود، ولی اهمیت «خرما» و «انار» سبب شده که، بالخصوص از آن دو نام برده شود، و این که، بعضی از مفسران پنداشته اند: این دو میوه در مفهوم «فاکهة» داخل نیست، اشتباه است; زیرا علمای لغت آن را انکار کرده اند، و اصولاً عطف «خاص» بر «عام» در مواردی که امتیازی موجود باشد، کاملاً معمول است.
«فکاهه» (بر وزن شباهه)، به معنای مسرور و خندان بودن و دیگران را با سخنان شیرین و مزاح مسرور کردن است. «راغب» در «مفردات» می گوید: «فکاهة» به سخنانی که انسان را مأنوس و مشغول می دارد گفته می شود، «ابن منظور» در «لسان العرب» می گوید: «فکاهة» به معنای مزاح است.

پیشنهاد کاربران

بپرس