فاکتور گرفتن


معنی انگلیسی:
factor, factorize

پیشنهاد کاربران

فاکتور گرفتن factorize: نتیجه گیری کردن، ساده کردن، گسیختن، جدا کردن، پاشیدن، متفرق کردن، به هم ریختن، اندیشیدن، ذوب کردن، آب کردن.

بپرس