فاژیدن. [ دَ ] ( مص ) خمیازه کشیدن. ( برهان ). دهان دره کردن : شراب شب و نشأه آن نیرزدبه فاژیدن بامداد خمارش.بوالمثل بخاری.رجوع به فاژ و فاژه شود.
خمیازه کشیدن، دهان دره کردن، فاژه کردن، فاژه کشیدن: شراب شب و نشئهٴ آن نیرزد / به فاژیدن بامداد خمارش (ابوالمثل بخاری: شاعران بی دیوان: ۶۷ ).