فالس

لغت نامه دهخدا

فالس. [ ل ِ ] ( اِ ) پوست درختی است در طور سینا، ثمر آن مانند بلوط. ( فهرست مخزن الادویه ).

دانشنامه عمومی

فالس ( به لاتین: Vaals ) یک شهرستان در کشور هلند است که در استان لیمبورخ واقع شده است. [ ۶] فالس ۲۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس فالسعکس فالسعکس فالس

فالس (تیرول). فالس ( به آلمانی: Vals ) یک منطقهٔ مسکونی در اتریش است که در اینسبروک لند واقع شده است. [ ۲] فالس ۴۸٫۷ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱٬۱۲۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس فالس (تیرول)عکس فالس (تیرول)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

فالس ؛ مرتبط با کلمه ی فلس و پالس و فلسفه و. . . منشعب شده از کلمه ی فارس و پارس و فُرس و پُرس.
تفاوت مفهوم دو کلمه ی فارس و فالس با مفهوم مشترک نیرو و انرژی به خاطر ذات آوایی و حکمت استفاده از دو حرف ( ل ) و ( ر ) در ساختمان این دو کلمه منطبق با عالم واقع می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

از آنجایی که این دو حرف در ساختمان کلمات نماد وجود انرژی در مفهوم کلمات می باشد تفاوت این دو حرف به خاطر وجود یک نیروی نهفته و پنهان در ذات آوایی حرف ل و وجود یک نیروی رونده و در جریان و قابل رویت در حرف ر می باشد.
به عنوان مثال مفهوم کلمه ی فَلس در وجود ماهیان و موجودات آبزی به خاطر وجود مفهوم پوشش در جهت حفظ یک نیروی نهفته و حیات بخش در ارگانیک این موجودات جهت ادامه ی بقایشان می باشد.
و یا مفهوم کلمه ی فلسفه اشاره به خودشناسی و سلف انگاری و خودنگری و خودشناسی برای رسیدن به مقام خدا شناسی در مفهوم این کلمه می باشد.
ولی ذات حرف ر در کلمه ی فُرس به معنی نیرو و کلمه ی پُرس به عنوان واحدی برای شمارش صرف غذا جهت دریافت انرژی اشاره به مفهوم نیرو در بُعد بیرونی و قابل رویت بودن آن در مفهوم این کلمه می باشد.
بنابراین کلمه ی پالس یا فالس به معنی نیروی دارای جریان در درون یک سیستم یا زیستم می باشد ولی کلمه ی پارس و فارس در کلماتی مثل پرسش و پرستش و پرستار و پریز و پرایس و. . . به معنی دریافت و پرداخت انرژی در أعمال و مناسک و مناسبت های ظاهری در امورات زندگی می باشد.
همچنین در این رابطه در ادامه ی مطلب اصطلاح فالس فلگ که به عنوان یک نام جهت انجام عملیاتی مخرب گونه برای تخریب مسجد الاقصی از درون و زیر این مسجد برای انجام این عملیات نامگذاری شده است.
کلمه ی فلگ در این عملیات منشعب شده از کلمه ی فِرَق و فرگمنت و تفریق شدن و منهدم شدن و تکه تکه شدن و از هم پاشاندن این مسجد از درون و زیر این بنا می باشد.
کلمه ی فِرَگ و ریفرگ دو کلمه با یک مصدر مشترک ولی متضاد به معنی دمونتاژ و مونتاژ می باشد.