فال کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فال زدن. فال گرفتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : واین فالی بود که... بکرده بودند و فال کرده چون کارکرده بود. ( از تاریخ سیستان ، یادداشت بخط مؤلف ).