فاقدنیرو کردن

مترادف ها

fray (فعل)
ترساندن، ساییدن، هراسانیدن، جنگ کردن، فرسوده شدن، فاقدنیرو کردن

فارسی به عربی

شجار

پیشنهاد کاربران

بپرس