فاقبره

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
قبر (۸ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

مدفن انسان. در قاموس و اقرب گفته: مدفن الانسان. در مفردات گفته: مَقَرُالْمَیِتِ.در نهج البلاغه حکمت 5 فرموده: «اَلْاِحْتِمالُ قَبْرُالْعُیُوبِ» . بر احدی از منافقان نماز مخوان و بالای قبرش نایست طبرسی فرموده: رسول خدا«صلی اللَّه علیه و آله» چون بر مؤمنان نماز می‏خواند مدتی بالای قبرش می‏ایستاد و بر آنها دعا می‏کرد ولی از نماز خواندن و ایستادن بر قبر منافقان نهی شد. . سپس او را بمیراند و در قبرکرد. جمع آن قبور است . *مقبره (به فتح وکسرمیم) محل قبر را گویند جمع آن مقابر است . ظاهرا مراد از «زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» مرگ است یعنی رقابت در کثرت مال سرگرمتان کرد تا مردید و به مقابر رسیدید به عبارت دیگر غفلت همه عمر شما را گرفت. بعضی آن را اظهار فخر با شمردن اموات دانسته‏اند که انشاالله در «کثر» خواهدآمد. * . رجوع شود به «بعثر». * . مراد از «مَنْ فِی الْقُبُورِ» کسانی اند که گوش شنوا ندارند و از شنیدن کلام خدا معرض اند اینجاست که قرآن کفار عنود و لجوج را مرده و دفن شده تعبیرکرده است. یعنی: خدا آنکه را خواهد می‏شنواند (مومنیکه خدا قلبش را زنده کرده) و تو چیزی را به مردگان قبور نمی‏شنوانی.

پیشنهاد کاربران

بپرس