[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عزل (۱۰ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)
کنار کردن. . آیه ظاهراً درباره زنانی است که نفس خویش را به رسول خدا هبه میکردند و آن حضرت درباره قبول و ردّ آنها مختار بود و حتی میتوانست آن را که قبول نکرده بعداً قبول کند یعنی بر تو حرجی نیست در آن زن که مایل باشی از زنانی که قبلاً از خویش کنار کردهای. رجوع شود به «رجاء». اعتزال: کنار شدن. «اِعْتَزَلَ الشَّیْءَ وَ عَنِ الشَّیْءِ: تَنَحّی». . از زنان در وقت حیض اجتناب کنید (مقاربت ننمائید). . یعنی جنّ از شنیدن سخنان عالم بالا بر کنار و ممنوعاند رجوع شود به «جنّ». چنانکه از لغت و آیات نقل شد آن با «عن» و بی «عن» هر دو میآید. مَعَْزل (بر وزن محمل) اسم مکان است . نوح پسرش را خواند و او در کناری بود گویند: «هُوَ بِمَعْزِلٍ عَنِ الْحَقِّ» یعنی او از حق کنار است. گفتهاند: یعنی پسر نوح از دین پدرش به کنار بود ولی لفظ «فی» و «نادی» نشان میدهد که مراد مکان دور است نه دوری از دین، و چون به معنی کنارهگیری از کاری باشد با «با» آید چنانکه نقل شد.
عزل (۱۰ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)
کنار کردن. . آیه ظاهراً درباره زنانی است که نفس خویش را به رسول خدا هبه میکردند و آن حضرت درباره قبول و ردّ آنها مختار بود و حتی میتوانست آن را که قبول نکرده بعداً قبول کند یعنی بر تو حرجی نیست در آن زن که مایل باشی از زنانی که قبلاً از خویش کنار کردهای. رجوع شود به «رجاء». اعتزال: کنار شدن. «اِعْتَزَلَ الشَّیْءَ وَ عَنِ الشَّیْءِ: تَنَحّی». . از زنان در وقت حیض اجتناب کنید (مقاربت ننمائید). . یعنی جنّ از شنیدن سخنان عالم بالا بر کنار و ممنوعاند رجوع شود به «جنّ». چنانکه از لغت و آیات نقل شد آن با «عن» و بی «عن» هر دو میآید. مَعَْزل (بر وزن محمل) اسم مکان است . نوح پسرش را خواند و او در کناری بود گویند: «هُوَ بِمَعْزِلٍ عَنِ الْحَقِّ» یعنی او از حق کنار است. گفتهاند: یعنی پسر نوح از دین پدرش به کنار بود ولی لفظ «فی» و «نادی» نشان میدهد که مراد مکان دور است نه دوری از دین، و چون به معنی کنارهگیری از کاری باشد با «با» آید چنانکه نقل شد.
wikialkb: فَاعْتَزِلُوا