[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عبر (۹ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)
«اعْتَبِرُوا» از مادّه «اعتبار» در اصل از «عبور» گرفته شده که به معنای گذشتن از چیزی به سوی چیز دیگر است و این که به اشک چشم «عبرة» گفته می شود، به خاطر عبور قطرات اشک از چشم است. و «عبارت» را از این رو «عبارت» می گویند که مطالب و مفاهیم را از کسی به دیگری منتقل می کند; و اطلاق «تعبیر خواب» بر تفسیر محتوای آن به خاطر این است که، انسان را از ظاهر به باطن آن منتقل می سازد. و به همین مناسبت، به حوادثی که به انسان پند می دهد «عبرت» می گویند; چرا که انسان را به یک سلسله تعالیم کلّی رهنمون می گردد و از مطلبی به مطلب دیگر منتقل می کند.
بر وزن فلس . اصل عبر گذشتن از حالی به حال است، اما عبور مخصوص است بگذشتن از آب خواه بوسیله شنا باشد یا کشتی یا پل یا حیوانی. عبرة به فتح اول به معنی اشک چشم از آن مشتقّ است. عبارت کلامی است که در هوا عبور کرده از زبان گوینده بگوش سامع میرسد. اعتبار و عبرة حالتی است که از معرفت محسوس به معرفت غیر محسوس رسیده میشود. تعبیر مخصوص به خواب است که آن را از ظاهر به باطلش عبور میدهد (مفردات). فکر میکنم: قول راغب در بیان این ماده کافی است گر چه با سائر گفتهها کمی تفاوت دارد. در مجمع فرمود: اصل باب به معنی نفوذ است. *. در آن چه گفته شد با بصیرتان را عبرتی است که از این محسوس مشاهد به غیر محسوس پی ببرند. *. در لغت آمده: «عبر الرؤیا عبراً و عبارةً: فسّرها» یعنی ای بزرگان قوم درباره خواب من اظهار رأی کنید اگر میتوانید خواب را تفسیر کنید و آن را به واقع عبور دهید، تعبیر و عبر هر دو به یک معنی است. * . «عابِری» در اصل «عابِرینَ» است در اثر اضافه نونش ساقط شده اگر مراد از صلوة نماز باشد مراد از عابری سبیل مسافر است یعنی در حال مستی و در حال جنابت نماز نخوانید مگر آن که در سفرباشید که با تیمّم میتوانید بخوانید و اگر مراد مواضع صلوة و مساجد باشد یعنی به مساجد باشد یعنی به مساجد در حال مستی وارد نشوید و نیز در حالت جنابت مگر آن که بصورت عبور از دری به دری باشد (جوامع المجامع) به نظر من احتمال اول قوی است. که ذیل آیه مطلب را روشن میکند و قید عدم وجدان آب در سفر نیز ذیل معلوم میشود.
عبر (۹ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)
«اعْتَبِرُوا» از مادّه «اعتبار» در اصل از «عبور» گرفته شده که به معنای گذشتن از چیزی به سوی چیز دیگر است و این که به اشک چشم «عبرة» گفته می شود، به خاطر عبور قطرات اشک از چشم است. و «عبارت» را از این رو «عبارت» می گویند که مطالب و مفاهیم را از کسی به دیگری منتقل می کند; و اطلاق «تعبیر خواب» بر تفسیر محتوای آن به خاطر این است که، انسان را از ظاهر به باطن آن منتقل می سازد. و به همین مناسبت، به حوادثی که به انسان پند می دهد «عبرت» می گویند; چرا که انسان را به یک سلسله تعالیم کلّی رهنمون می گردد و از مطلبی به مطلب دیگر منتقل می کند.
بر وزن فلس . اصل عبر گذشتن از حالی به حال است، اما عبور مخصوص است بگذشتن از آب خواه بوسیله شنا باشد یا کشتی یا پل یا حیوانی. عبرة به فتح اول به معنی اشک چشم از آن مشتقّ است. عبارت کلامی است که در هوا عبور کرده از زبان گوینده بگوش سامع میرسد. اعتبار و عبرة حالتی است که از معرفت محسوس به معرفت غیر محسوس رسیده میشود. تعبیر مخصوص به خواب است که آن را از ظاهر به باطلش عبور میدهد (مفردات). فکر میکنم: قول راغب در بیان این ماده کافی است گر چه با سائر گفتهها کمی تفاوت دارد. در مجمع فرمود: اصل باب به معنی نفوذ است. *. در آن چه گفته شد با بصیرتان را عبرتی است که از این محسوس مشاهد به غیر محسوس پی ببرند. *. در لغت آمده: «عبر الرؤیا عبراً و عبارةً: فسّرها» یعنی ای بزرگان قوم درباره خواب من اظهار رأی کنید اگر میتوانید خواب را تفسیر کنید و آن را به واقع عبور دهید، تعبیر و عبر هر دو به یک معنی است. * . «عابِری» در اصل «عابِرینَ» است در اثر اضافه نونش ساقط شده اگر مراد از صلوة نماز باشد مراد از عابری سبیل مسافر است یعنی در حال مستی و در حال جنابت نماز نخوانید مگر آن که در سفرباشید که با تیمّم میتوانید بخوانید و اگر مراد مواضع صلوة و مساجد باشد یعنی به مساجد باشد یعنی به مساجد در حال مستی وارد نشوید و نیز در حالت جنابت مگر آن که بصورت عبور از دری به دری باشد (جوامع المجامع) به نظر من احتمال اول قوی است. که ذیل آیه مطلب را روشن میکند و قید عدم وجدان آب در سفر نیز ذیل معلوم میشود.
wikialkb: فَاعْتَبِرُوا