فاطی

/fAti/

لغت نامه دهخدا

فاطی. ( اِ ) مخفف فاطمه. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- امثال :
این حرفها برای فاطی تنبان نمیشود ، نظیر: قبر آقا گچ میخواهد و آجر. ( امثال و حکم چ 2 ج 1 ص 233 )؛ منظور این است که این سخن مرا قانع نمیکند، یا آنچه میگویی به درد من نمیخورد.

فرهنگ فارسی

(اسم ) به جای فاطمه استعمال شود یا این حرف ها برای فاطی تنبان نمی شود . این سخن قانع کننده نیست بدرد من نمی خورد .

پیشنهاد کاربران

خواهشا دست بردارین از انتخاب اسمهای تازی برای بچه هاتون من از این اسم ( فاطمه ) متنفرم کاش میشد عوضش کرد
فاطمه یعنی دروازه جهم ودست نزدن به ر بد .
یک اسم تازی که معانی لغوی آن چندان جالب نیست ( شتری که از شیر گرفته شود )
حتی اعراب امروزی خودشان این اسم را بر اولادشان نمی گذارند.
اسمی غیر ایرانیبا ریشه عربی تازی که بر اثر تهاجم و تجاوز فرهنگی و مرزی اعراب در 14 قرن پیش وارد فرهنگ ایرانیان شده است.
فاطمه یعنی زندگی
فاطمه یعنی رهاشده از هر نوع رجس وبدی
فاطی! به سوی دوست، سفر باید کرد
از خویشتن خویش، گذر باید کرد
هر معرفتی که بوی هستیّ تو داد
دیوی است به ره، از آن حذر باید کرد
فاطی در این سروده امام خمینی ( قدس سره ) ب چ معنیست؟
فاطمه یعنی ناجی 😂اسمتون ی اسم خاصه بهش افتخار کنید
فاطمه هنگامی که وارد محشرشود به امر خداوند آتش دوزخ به مدت یکهفته خاموش میشود، یعنی دور از آتش
رانده شده از آتش جهنم
رانده شده از آتش

بپرس