فاضحه

لغت نامه دهخدا

( فاضحة ) فاضحة. [ ض ِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث فاضح. رجوع به فاضح شود.

فاضحة. [ ض ِ ح َ ] ( اِخ ) نام جایی است. ( منتهی الارب ). ظاهراً همان فاضح یا فاضجه باشد. رجوع به فاضح و فاضجه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث فاضح .
نام جایی است . ظاهرا همان فاضح یا فاضجه باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس