فاض : رحمت و برکت ، عنایت ، توفیق. سعادت ، بهره ، سود ، فایده ، سرشار ، زیاد بودن، کثیر بودن، لبریز ، سرریز ، پر ، فیض ، سیل ، جوی پرآب، فراوانی ، روانشدن و جاری شدن ، بسیار بخشنده ، پربرکت ، افشاندن ، بسیار شدن آب چندانک روان گردد ، لبالب رفتن رود ، تفضل .
... [مشاهده متن کامل]
فیوضات الهی ، رحمت و برکات و عشق الهی ، لطف و محبت الهی ،
... [مشاهده متن کامل]
فیوضات الهی ، رحمت و برکات و عشق الهی ، لطف و محبت الهی ،
روان شد ، لبریز شد . جاری گشت
جوشید
جوشید
فاضَ: پُر شد
مثال:عَینٌ فاضَت مِن خَشیَةِ اللهِ
معنی:چشمی که از بیم و پروای خدا لبریز شده است.
مثال:عَینٌ فاضَت مِن خَشیَةِ اللهِ
معنی:چشمی که از بیم و پروای خدا لبریز شده است.