فاصله دار
/fAseledAr/
برابر پارسی: جدا ازهم، ازهم جدا، دورازهم
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
کنار، رفته، دور افتاده، یکسو، فاصله دار
سرد، دور، فاصله دار، غیر صمیمی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید