[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
صفح (۸ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)
«فَاصْفَحْ» از مادّه «صَفح» به معنای روی بگردان و صرف نظر کن است.
اغماض. نادیده گرفتن. راغب گوید: آن از عفو ابلغ است. طبرسی فرموده: صفح و عفو و تجاوز از ذیب به یک معنی اند. قول راغب به نظر بهتر میرسد که در چند آیه عفو وصفح با هم آمده و صفح بعد از عفو واقع شده است . یعنی بخشید و مطلب را نادیده گیرند آیا نمیخواهید خدا شما را بیامرزد؟ هکذا . باید دانست اصل صفح به معنی جانب و ر.ی چیز است مثل صفحه صورت، صفحه سنگ صفح صفحاً یعنی از او اعراض کرد حقیقتش این است از او اعراض کرد حقیقتش این است که صفحه صورت خویش را از او بر گرداند. در مجمع فرموده: به ظاهر به پوست بدن انسان صفحه گویند ایضاً به ظاهر هر چیز صفحه گفته میشود «صافَحْتُهُ» یعنی ظاهر کف دستم ظاهر کف دست او را ملاقات کرد. در معنی «صَفَحْتُ عِنْهُ» دو قول است یکی اینکه: او را به گناهش مؤاخذه نکردم و روی خوش نشان دادم. دیگری اینکه: چیزیکه باعث تغییر صورتش باشد که من ندید گویند «صَفَّحْتُ الْوَرَقَةَ» یعنی از ورقی به ورقی گذشتم. از همین است «صَفَحْتُ الْکِتابَ» کتاب را ورق زدم. * ، . یعنی: قیامت حتمی است خداوند به حق داوری خواهد کرد به نکوئی اعراض کن زحمات را نادیده بگیر از آنهااعراض کن مثل . و سلام بگو (و تا در حال مدارا هستند مدارا کت) به زودی خواهند دانست. * . ضرب در آیه به معنی برگرداندن است در مجمع فرموده: اصل «اضربت عند الذکر» آن است که راکب چون بخواهد اسب خود را به طرفی بگرداند آن را با عصا یا شلاق میزند تا برگردد ضرب به جای صرف و برگرداندن گذاشته شده است . مراد از «ذکر» وحی و قرآن است. و «صفحاً» گفتهاند مفعول له است و «اَنْ کُنْتُمْ» تعلیل است برای «اَفَنَضْرِبُ». یعنی: آیا بع علت اعراض از شما، ذکر و قرآن را از شما برگردانیم و امر و نهی نکنیم زیرا که قومی اسرافکار هستید؟ کمنظور این است که خداوند بنا به قانونیکه دارد در اثر اسراف بندگان از آنها اعراض نمیکند و آنها را مهمل و بی شریعت نمیگذارد لذا در آیه بعدی فرموده: . شاید «صَفْحاً» مفعول مطلق باشد از «اَفَنَضْرَبُ» مثل قَعَدْتُ جُلُوساً.
صفح (۸ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)
«فَاصْفَحْ» از مادّه «صَفح» به معنای روی بگردان و صرف نظر کن است.
اغماض. نادیده گرفتن. راغب گوید: آن از عفو ابلغ است. طبرسی فرموده: صفح و عفو و تجاوز از ذیب به یک معنی اند. قول راغب به نظر بهتر میرسد که در چند آیه عفو وصفح با هم آمده و صفح بعد از عفو واقع شده است . یعنی بخشید و مطلب را نادیده گیرند آیا نمیخواهید خدا شما را بیامرزد؟ هکذا . باید دانست اصل صفح به معنی جانب و ر.ی چیز است مثل صفحه صورت، صفحه سنگ صفح صفحاً یعنی از او اعراض کرد حقیقتش این است از او اعراض کرد حقیقتش این است که صفحه صورت خویش را از او بر گرداند. در مجمع فرموده: به ظاهر به پوست بدن انسان صفحه گویند ایضاً به ظاهر هر چیز صفحه گفته میشود «صافَحْتُهُ» یعنی ظاهر کف دستم ظاهر کف دست او را ملاقات کرد. در معنی «صَفَحْتُ عِنْهُ» دو قول است یکی اینکه: او را به گناهش مؤاخذه نکردم و روی خوش نشان دادم. دیگری اینکه: چیزیکه باعث تغییر صورتش باشد که من ندید گویند «صَفَّحْتُ الْوَرَقَةَ» یعنی از ورقی به ورقی گذشتم. از همین است «صَفَحْتُ الْکِتابَ» کتاب را ورق زدم. * ، . یعنی: قیامت حتمی است خداوند به حق داوری خواهد کرد به نکوئی اعراض کن زحمات را نادیده بگیر از آنهااعراض کن مثل . و سلام بگو (و تا در حال مدارا هستند مدارا کت) به زودی خواهند دانست. * . ضرب در آیه به معنی برگرداندن است در مجمع فرموده: اصل «اضربت عند الذکر» آن است که راکب چون بخواهد اسب خود را به طرفی بگرداند آن را با عصا یا شلاق میزند تا برگردد ضرب به جای صرف و برگرداندن گذاشته شده است . مراد از «ذکر» وحی و قرآن است. و «صفحاً» گفتهاند مفعول له است و «اَنْ کُنْتُمْ» تعلیل است برای «اَفَنَضْرِبُ». یعنی: آیا بع علت اعراض از شما، ذکر و قرآن را از شما برگردانیم و امر و نهی نکنیم زیرا که قومی اسرافکار هستید؟ کمنظور این است که خداوند بنا به قانونیکه دارد در اثر اسراف بندگان از آنها اعراض نمیکند و آنها را مهمل و بی شریعت نمیگذارد لذا در آیه بعدی فرموده: . شاید «صَفْحاً» مفعول مطلق باشد از «اَفَنَضْرَبُ» مثل قَعَدْتُ جُلُوساً.
wikialkb: فَاصْفَح