فاصدع

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
صدع (۵ بار)
ف (۲۹۹۹ بار)

«فَاصْدَعْ» از مادّه «صدع» در لغت به معنای «شکافتن به طور مطلق»، و یا شکافتن اجسام محکم است، و از آنجا که با شکافتن چیزی، درونش آشکار می شود، این کلمه به معنای اظهار و افشا و آشکار کردن آمده است. و به درد سر شدید هم «صداع» می گویند، به خاطر این که گویی می خواهد سر را از هم بشکافد!
شکافتن. «صَدَعَهُ صَدْعاً:شَقَّهُ» چنانکه در مجمع ذیل آیه 43 روم و در مفردات و صحاح گفته است. صدیع به معنی صبح است به اعتبار شکافته شدن. . یعنی مأموریت خویش راآشکار کن و از مشرکین اعراض نما. آشکار کردن چیزی نوعی شکافتن است در اقرب گوید «صَدَعَ الْاَمْرَ: کَشَفَهُ». . یعنی آن روز مردم متفرق و پراکنده می‏شوند که‏آن شکافته شدن اجتماع است در مجمع فرموده «تَصَدّعِ الْقَوْمُ:تَفَرَّقُوا» همچنین است . یعنی می‏دیدی که کوه از ترس خدا خاشع و شکاف بردارنده است . . یعنی از شراب بهشتی سر درد نمی‏گیرند و مست نمی‏گردند. به عقیده راغب سر درد را به طور استعاره صداع گویند گوئی سر از درد شکافته می‏شود . صدع ظاهراً به معنی مفعول است. یعنی سوگند به آسمان که برگرداننده و زمینی که خاصیت شمافته شدن را دارد و تا روئیدنی‏ها از آن بروید.

پیشنهاد کاربران

بپرس