فاسد شده

مترادف ها

worm-eaten (صفت)
پیر، کهنه، بی ارزش، کرم خورده، فاسد شده، کهن سال، سوراخ شده

crumbling (صفت)
فاسد شده، زوال یافته، مانند مغز نان

پیشنهاد کاربران

بپرس